افراد عادی هنگام برقراری ارتباط برای دریافت و تفسیر و نهایتاً درک پیام ارائه شده تا حد زیادی به حس شنوایی خود متکی هستند.
اما علاوه بر آن، گاهی به حرکات چهره، لب و بدن فرد گوینده نیز توجه مینمایند. به عبارت دیگر به صورت ناخودآگاه علاوه بر حس شنوایی از حس بینایی نیز در درک مطلب سود میبرند. این عمل ناشی از این حقیقت است که حرکات سروصورت و حالات بدن گوینده و احیاناً اشارات به کار برده شده در حین صحبت کردن، در درک سریعتر مطلب اهمیت بسزایی دارد. فرد دچار کم شنوایی نیز در درک مطالب از قاعده فوق پیروی میکند. با این تفاوت که او به دلیل کم شنوایی به مراتب تکیه بیشتری بر حس بینایی خود دارد.
مدیریت آموزشی و تحصیلی کودکانی که درجاتی از کم شنوایی دارند (حتی مقادیر جزئی کم شنوایی)، تحت کنترل والدین و مربیان است. باید تلاش زیادی در جهت آموزش والدین و معلمان در مورد تأثیرات کم شنوایی و مهم تر از آن نحوه اصلاح و بهینه سازی محیط یادگیری در خانه و مدرسه صورت گیرد. گاهی واقعا علامت مشهودی از کم شنوایی وجود ندارد که به بزرگسالان وجود کم شنوایی خفیف یا ملایم را یادآوری کند.
به همین دلیل است که در برنامههای آموزشی توانبخشی این افراد، همواره به ترکیبی از این دو حس برای درک گفتار کاملتر تأکید میگردد. اغلب در برنامههای تربیت شنوایی توصیه میگردد که ابتدا گفتار به صورت شنوایی – بینایی به فرد ارائه شده و پس از اینکه وی به حدی رسید که قادر به دریافت و درک شنوایی گفتار شد، آنگاه حس بینایی از برنامه آموزش حذف گردد. البته لازم به ذکر است همه روشهای تربیت شنوایی از این اصل پیروی نمیکنند و رویکرد برخی شیوههای تربیت شنوایی، تکیه بر حس شنوایی به تنهایی میباشد.